مفاهیم مدیریت دانش قسمت دوم
در ادامه ی مبحث مربوط به مدیریت پروژه، در مطلب قبلی به مفاهیمی اولیه از مدیریت دانش, پرداخته و آموختیم که صرف داشتن اطلاعات بسیار دلیل بر دانش سازمانی بسیار نیست و لازم است برای تبدیل شدن این اطلاعات به دانش سازمانی علاوه بر استفاده از ابزار های فناوری اطلاعات، بستر مناسبی هم برای استقرار و انتقال این دانش در سازمان فراهم آید.
مدیریت دانش
شیوه ای است برای شناسایی و در اختیار گرفتن اطلاعات و سپس ساماندهی و پردازش آن ها در جهت ایجاد دانش. که بعد از خلق این دانش، توزیع شده و به کار گرفته می شودتا دانش بیشتری تولید شود.
فرآیند دانش
فرآیند دانش شامل تمامی مراحلی است که اطلاعات و داده های یک سازمان و کسب و کار را به دانش تبدیل می کند که به طور خلاصه شامل مراحل زیر است:
۱- در اختیار گیری و مستند کردن داده ها و اطلاعات اولیه
۲- ایجاد یک بانک اطلاعاتی برای ذخیره سازی داده ها
۳- پردازش داده ها و اطلاعات خام و تبدیل آن ها به دانش سازمانی مورد نظر درخصوص مدیریت دانش
۴- انتقال و اشتراک و آموزش این دانش
که این مرحله ی آخر، خود شامل دو حالت است:
۴-۱- انتقال به شکل فعال : شامل برنامه ها و دوره های آموزشی و … می شود.
۴-۲- انتقال به شکل منفعل : که دانش در مخزنی ذخیره می شود تا کاربران از آن استفاده کنند.
نوناکا و تاکه اوچی (۱۹۹۵) برای تبدیل دانش ۴ مرحله را در نظر می گیرند :
۱- جامعه پذیری ( Socialization ): این نوع از تبدیل همان تبدیل ضمنی به ضمنی دانش است که ناشی از انتقال تجربیات و تقلید و تمرین است. در این روش نوع تعلیم از طریق شرکت در همایش ها و کنفرانس ها و … صورت می گیرد. یعنی همان انتقال از فردی به فرد یا افرادی دیگر.
۲- بیرونی سازی ( Extranalization ): تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح. در این روش به طور صریح دانشی بیان و اظهار می شود. مثل تهیه ی یک گزارش یا ساخت یک مستند.
۳- انتشارسازی ( Dissemination ): تبدیل دانش صریح به دانش صریح. این تبدیل توسط دارندگان دانش صورت گرفته و باعث انتشار سریع تر و بکار گیری بیشتر دانش در یک سازمان می شود.
۴- درونی سازی ( Internalization ): تبدیل دانش صریح به ضمنی. این روش به کارکنان این امکان را می دهد که دانش سازمانی را در رفتار و گقتار خود ادغام کرده و در رویارویی با مشکلاتی که در رفع آن ها به دانش نیاز است از آن به خوبی استفاده کنند.